جدول جو
جدول جو

معنی گرانجانی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گرانجانی کردن
(زَ شُ دَ)
سخت جانی نمودن. دیر از جان گذشتن:
پیر چون گشتی گرانجانی مکن
گوسفند پیر قربانی مکن.
شیخ بهائی.
، استقامت ورزیدن. مقاومت کردن. سختگیری کردن:
سعدی نصیحت نشنود ور جان در این ره میرود
صوفی گران جانی ببر ساقی بیار آن جام را.
سعدی.
رجوع به گرانجان شود
لغت نامه دهخدا